“I was lost I didnt understand what is was these drugs,
I was doing them. Now I have dealt with this in therapy,
I must have been very unhappy, and
I say must have been because I never acknowledge my inner feelings.
This is how I have gotten through life”

من کيم؟ يه يه دختره شيطون يا بيشتر کسي‌ که گم شده اون
نميدونم ولي‌ هر چي‌ که بدِ
دوست دارم و اون تفريحِ من

هر وقت ريخت رو ميزم کنترلم رفت هيپنوتيزم
تا ميگم چي‌ کار دارم مي‌کنم؟
ميبينم تنها نيستم من
هر بار که خواستم ديگه نزنم ديدم يکي‌ مياد و ميگه نسخم
گفتم برو گفتم برو گفت
حرفشم ميخواد که نزنم
چرا هر چي‌ بدرو من دوست دارم
چرا هر چي‌ بدرو من دوست دارم
چرا هر چي‌ بدرو من دوست دارم
بگو مشکل منم يا که دوستامن؟
چرا هر چي‌ بدرو من دوست دارم
چرا هر چي‌ بدرو من دوست دارم
چرا هر چي‌ بدرو من دوست دارم
بگو مشکل منم يا که دوستامن؟

بشون فکر ميکني‌ وقتي‌ کسل ميشي‌ نه؟ اره چيزايي‌ مغزو ميپپرونن به دلم ميشينن
حرفارو راست مي‌کنم، اخمارو باز ميکنن
مغزارو خاص مي‌کنن
آسه پيک، بر عکس پيکاسو طبيعي ميکشيم، از مود بدم خبري ني‌ تا صبح
آينرو نميذاري جلوت که خودتو ببيني
مي‌خواي ککتو به بيني‌ بزني‌ تا که بهتر دورتو ببيني‌
دوستاي‌ خوب واسه کاراي بد
ميمونن اين روزا تا سالاي‌ بعد
ضربانِ قلبم که بالاي صد
انقد زديم ميدونيم که نداريم فردارو
حال مي‌کنيم با هم ديگه بدون اينکه بخوايم ماها درآريم شلوارو

هر بار که خواستم ديگه نازم ديدم يکي‌ مياد و ميگه نسخم
گفتم برو گفتم برو گفت
حرفشم ميخواد که نزنم
چرا هر چي‌ بدرو من دوست دارم
چرا هر چي‌ بدرو من دوست دارم
چرا هر چي‌ بدرو من دوست دارم
بگو مشکل منم يا که دوستامن؟
چرا هر چي‌ بدرو من دوست دارم
چرا هر چي‌ بدرو من دوست دارم
چرا هر چي‌ بدرو من دوست دارم
بگو مشکل منم يا که دوستامن؟

اين چيزا تو مخه من ميره پشيمون ميشم صبحش هميشه
نميدونم در من کيه
يا که مشکلم چيه
اين کارا خوب نيستن برا بدن
چرا يه کاراري مي‌کنم که برام بدن؟
الانم سلامتم
هر روز بد تر مث درآمدم
ديگه کلافم من
هر جا که برم بر ميگردم همون جاي اول انگار تو دايره‌ ام
کک بزنم با هر کيم
بيشتر برا کاره تا که تفريحم
چون بهتريناي تو کاره من دنبال سرنگ و رنگ بودن دائما
اره ظاهرا هر کي‌ ? بُعدي
خيلي‌ نزديک تر به او ديِ
مام زمونمون مياد مث گفتنِ جک
رپ، کنسرت با ? تا دختر و کک
اره گير کرديم ما توي کليشه
الان برف پاک کنيم
ولي‌ ما به زمان مث قطره‌هاي بارونيم روي شيشه

هر وقت ريخت رو ميزم کنترلم رفت هيپنوتيزم
تا ميگم چي‌ کار دارم مي‌کنم؟
ميبينم تنها نيستم من
هر بار که خواستم ديگه نزنم ديدم يکي‌ مياد و ميگه نسخم
گفتم برو گفتم برو گفت
حرفشم ميخواد که نزنم
چرا هر چي‌ بدرو من دوست دارم
چرا هر چي‌ بدرو من دوست دارم
بگو مشکل منم يا که دوستامن؟
چرا هر چي‌ بدرو من دوست دارم
چرا هر چي‌ بدرو من دوست دارم
بگو مشکل منم يا که دوستامن؟