تا شدی تو شاید از تو صحنه محو شی
بام بودی تا آخر از تو دره پرت شی
آروم آروم آروم
آروم آروم آروم
رفتم با باد و بارون
پس...

بخند مصنوعی
حتی اگه هست زوری
یار و با من
آره با من
هم رنگ من بودی
آروم و سرد بودی
با یه باور
با تو خاطره ام رو داشتم
صحنه ها رو کاشتم
حتی وقتی دوستات
بدِ ما رو خواستن

ساعت هامون رو میشکونیم
سرعت نور رو می دونیم
میشکونیم کهکشون فاصله ی بین ما رو
طلوع ما، غروب ما شد
خواب نموم، آرزومون دروغه پاشو
رابطه رو جوییدیم تا ملکول هاش رو
چیز جدیدی نمیاد تو روز ما تو
بخند مصنوعی
وانمود کن مست بودی
حتی اگه هست زوری
همرنگ من بودی
آروم و سرد بودی
با یه باور

با تو خاطره ام رو داشتم
صحنه ها رو کاشتم
حتی وقتی دوستات
بدِ ما رو خواستن
جمله ها رو ساختم
آدمها رو باختم
حتی وقتی رفتی
رد پات رو خواستم
رد پات رو خواستم
می خوام همینجا واستم
بیا
کمه راه تو تا من
بیا
بیا

چشای داغونت خوب یادم میاد
وقتی با همه ۲ تا بودن، با من زیاد
می کشیدیم هم رو مثل پاکت سیگار
هیچ وقت نمی شدیم ما با ساعت بیدار
وقتی حالم بد بود، شونه ی لاغرت
می دونستم واسم خونه ی آخره
می افتادم رو اون گوشه ی دامنت
دنیا وایمیستاد با هرچی روزه و ساعته
حرف تو یا حرف من ؟
خنده تو به اخم من
اولا خوب آخر
مثل لخته خون تو رگ هم
کلی حرف پشتمون
دنیا کردیم پشت به اون
انگشتمون می رفت بالا، با هم می دادیم فحش به اون!
حالا می دیم فحش به هم
صورتت، جا مشت من
پشت در صدات می کردم: بیا بیرون خوشگلم
یادت رفته من کیم؟؟
یادت رفته من چیم؟؟
شدیم ۲ نفر که توی خواب هم هم غریبه ان....

چشا بستس
حرفا تو می بینم
آسمون پیشم
ابرا رو می گیرم
با تو خاطره ام رو داشتم
صحنه ها رو کاشتم
حتی وقتی دوستات
بدِ ما رو خواستن
جمله ها رو ساختم
آدمها رو باختم
حتی وقتی رفتی
رد پات رو خواستم